خوشا کسی که درین عالم خراب آباد


اساس ظلم فگند و بنای داد نهاد

بیا بیا که از آن رفتگان به یاد آریم


که رفته اند و ازیشان کسی نیارد یاد

مکن اقامت و بنیاد خانمان مفگن


که دست حادثه خواهد فگندش از بنیاد

توانگری که در خیر بر فقیران بست


دری ز عالم بالا به روی او نگشاد

کسی که یافت بر احوال زیردستان دست


به ظلم اگر نستاند خدایش خیر دهاد

صنوبرا، تو چه دل بسته ای به هر شاخی؟


چو سرو باش که از بار دل شوی آزاد

چه خوش فتاد هلالی به بنده خانهٔ عشق


برو غلامی این خاندان مبارک باد!